زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
چه رازی به میقات خون دیده ای تو که از طفلی احــرام پــوشیـده ای تو تــوئی آخــرین مــاه رخـشـنــدۀ من که در این شب تــار تــابیــده ای تـو به سرخی خــون گـلــوی تو سوگند به طـفـلی خــدا را پــرستـیـده ای تو چه غم گر که گلچین تو را کرد پرپر گـل از بــاغ فیض خــدا چیده ای تو ز چشمم چــرا چشم خود بر نـداری چه در چشمۀ چشـم من دیــده ای تو؟ ز سوز عطش لحظه ای را نخـفـتی در آغوش من از چه خوابیـده ای تو همه لاله ها در غمت گــریه کـردند ندانــم به روی که خــنــدیــده ای تو بــرای ســؤالــت جــوابــی نــــدارم زمن آنچه با خنــده پــرسیــده ای تو قسم بر وفــائی که داری، زخــونت به دین خــدا جـلــوه بخشیــده ای تو |